به نام خدا وبرای خدا
سلام اقا جانم
امروز زیرباران کدام شهرو دیاری،برای دلتنگی کدام
زمین خواسته ای که اسمان ببارد؟
دعایت اجابت شده می بارد اما همه زمین های این
سرزمین می بینی اقاجانم دلتنگیت رازمین های تشنه
جارمی زنند.
عزیزدلم نگاهی به زمین های دلمان میکنی؟
اسمانش کی ازشوق دیدنت مستجاب می شود؟
امروزاستادم گفتند:کار خوبی کردی دست به قلم
شدی
اقاجان می بینی دست به قلم شده ام دست وقلمم
کاش فقط مال توباشد
دلم حسودی میکند حتی به باران،اخرکی انقدر زیبا
میتواند برروی دستانتان وقتی که زیربارانید
بنشیند جز قطره ها
نمیدانم کدام سرزمینی…
به گمانم باید گشت وجایی که بوی عطر خاصی
می دهدپیداکرد اخرعطرنفس هایتان درهواپخش
می شوددران هوایی که شما هستید
خوشبحالش هوارا می گویم…
اصلا خوشبحالش هوا وباران را….
هرجا که هستید. می دانم می رسد ان
روز روزی که سرزمین دلمان به استجابت می رسد.
اقاجان اینم چندبیت شعر ازته دلم دوست دارم.
کاش جای مجلست جای دگرپاننهم
تابه دیدارتو حاصل نشوم جان ندهم
کاش می شد برسد برقدمت بوسه زنم
قدمت روی چشم بر ره تو سربنهم
ازهمان روز که عاشق شده ام زنده شدم
ای یارعزیزم مگذار که بی رخ تو پیرشوم
نویسنده:صاحبه عبدالملکی
[یکشنبه 1397-02-23] [ 12:28:00 ب.ظ ]