‍ ?

خواب بودم،در میانِ خواب دستم را گرفت

وقت غفلت"حضرت سلطان"دستم را گرفت

 

سر به زیر و دل شکسته،از همه رانده شدم

دید تنهایم خودش بی‌تاب دستم را گرفت

 

روز..نه..میخواست شرمنده نباشم پیش خلق

صبر کرد و در شبِ مهتاب دستم را گرفت

 

وقتِ معصیت عبایش را به دورِ من گرفت

آبرویم را خرید ارباب..دستم را گرفت

 

گفتنِ یک بار ذکر دلربای “یارضا”

بیشتر از سجده در محراب دستم را گرفت

 ه

التماس دعا ..

❤شبتون امام رضایی❤

 

موضوعات: اشعارمذهبی  لینک ثابت



[پنجشنبه 1396-07-20] [ 10:30:00 ب.ظ ]