?راه حلی برای گناه نکردن?
جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟

عالم كوزه‌اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد…
به يكي از طلبه‌هايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند.

جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت.

وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟

جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم.
? عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است

مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد

موضوعات: پای منبر  لینک ثابت



[جمعه 1396-08-05] [ 08:20:00 ق.ظ ]