یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





  شعرزیبای حجاب   ...

حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.

حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان “نه” گفتن.

حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.

حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.

حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.

حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.

حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است.

حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.

حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.

حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.

حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است.

موضوعات: شعرزیبای حجاب  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-02-19] [ 12:48:00 ب.ظ ]





  شعرحجاب   ...

وقتي چادرم مي شودسپري براي چشمان گناه آلود

وقتي چادرم سايباني مي شود در برابر هوس ها

وقتي چادرم مي شود تيري در چشمان دشمنان

وقتي چادرم مي شود خاكي بر سر شيطان

وقتي چادرم مي شود دل گرمي آقايم

وقتي چادرم مي شود آبروي اسلام

تو چگونه از من مي خواهي از اين صدف دست بكشم!؟

موضوعات: شعرزیبای حجاب  لینک ثابت



 [ 12:47:00 ب.ظ ]





  حجاب برتر ولباس بهشتی   ...

معنی حجاب:

عموما وقتی میگویند حجاب جمله معروف حجاب مصونیت است نه

محدودیت یا حجاب معرف شخصیت شماست ویا نماد ها ویا اشکال

خاص مرتبط با حجاب مانند:رنگ مشکی – چادر- مقنعه- نقاب- به ذهن

ما خطور کرده وشاید به صورت نا خود اگاه سختی ها و جدایی

محرومیت ها و چشم پوشی ها و سایر ملاحظاتی که باید به واسطه

ی حجاب رعایت کرد برایمات تداعی میشود اما ایا حقیقت حجاب این

است ؟

اجمالا میتوان گفت حجاب یک سیستم فکری ورفتاری بوده که در عین حال بخشی از

سیستم کلان زندگی را نیز تشکیل میدهد حجاب برترین لباس ادمیان وبه کمال رسیدند انان راتعیین میکند شخص بی حجاب بی کمال است وزندگی بهشتی دنیوی واخروی راتجربه نمیکند

موضوعات: حجاب برترجامه بهشتی  لینک ثابت



 [ 12:43:00 ب.ظ ]





  سالروزشیخ صدوق   ...

به مناسبت پانزده اردیبهشت سالروز شیخ صدوق پاسدار بزرگ حریم مهدویت:

یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد

پانزدهم اردیبهشت ماه مصادف است با روز بزرگداشت شیخ صدوق ، عالم بزرگواری که چون خورشیدی در آسمان علم و فقاهت می درخشد.

یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد , ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی ملقب به « شیخ صدوق » است که صف اول محدثین و علمای اثناعشر جای دارد و به عنوان یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. پس از گذشت ۱۰ قرن از وفات این محدث بزرگ , برکات آثار و خدماتش باعث شده تا ۱۵ اردیبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری کنند. نگاهی گذرا داریم به زندگانی پربرکت صاحب یکی از بزرگترین کتب معارفی شیعه بیندازیم و درباره خدمات وی به آستان مقدس امام زمان (عج ) خوشه ای برچینیم. شیخ صدوق رحمت الله علیه یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که نزدیک به عصر زندگانی ائمه علیهم السلام می زیست و با جمع آوری روایات اهل البیت (ع ) و تالیف دهها کتاب نفیس و گرانبها , خدمات ارزنده و کم نظیری به اسلام و تشیع نمود. تالیفات فراوان و متنوع وی در علوم مختلف اسلامی , هر کدام گوهری تابناک و گنجینه ای پایان ناپذیر است که با گذشت بیش از یکهزار سال از تاریخ تالیف آن , به جای فرسودگی و بی رونقی , روز به روز بر قدر و قیمت و ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جایگاهی بس رفیع و والایافته و بر صدر کتابخانه ها , سینه فقها و دانشمندان و بال فرشتگان قرار گرفته است . آشنایی با زندگانی چنین شخصیتی که زحمات طاقت فرسا و خدمات بی وقفه اش , حیات معارف تشیع و احکام شریعت نبوی را بیمه کرد , می تواند برای ملت ما بویژه نسل جوان , آگاهی بخش , امیدآفرین و زندگی ساز باشد.

موضوعات: درباره شیخ صدوق  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-02-15] [ 01:52:00 ب.ظ ]





  ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به «شیخ صدوق»، محدث و متکلم و فقیه شیعی.   ...

زندگی ابن‌بابِوَیْه (حدود 305-381 ق)

در مورد زمان دقیق و محل تولد او چندان نمی‌دانیم، اما با توجه به این‌که پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامه‌ای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار می‌کرده است (دانشنامة ايران و اسلام، ج 3، ص 431).

ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهم‌ترین استادان او در این دوره می‌توان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن‌ بابويه، ثواب‌الاعمال، ص 15، 17، 40؛ همو، الخصال، ص 429).

در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آن‌جا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی می‌یافت به محضرش می‌شتافت و از او حدیث می‌شنید و اجازة نقل حدیث می‌گرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابن‌بابویه حدیث شنیدند می‌توان شیخ مفید را نام برد(پاكتچي، ج 3، ص 63؛ ولايتي و ديگران، ج 1، ص 307-308).

در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبل‌بوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن‌ بابويه، الخصال، ص 198).

اندیشه‌ها و افکار

ابن‌بابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه می‌کنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده می‌شود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آن‌ها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا می‌کند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری می‌ورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث می‌پردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روش‌های خاصی دارد (همو، لايحضره‌الفقيه، ج 1، ص 234-235؛ همو، الاعتقادات، ص 47).

جایگاه

ابن‌بابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آن‌که او از بزرگ‌ترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آن‌ها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعة شیعه را، به نام مدینۀ‌العلم، نوشته است. ابن‌بابویه، هم‌زمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمع‌آوری و تنظیم و دسته‌بندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دست‌رفتن آن‌ها شد (شيخ طوسي، ص 157).

اهمیت دیگر ابن‌بابویه در تبیین عقاید شیعی و طرح‌ریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین می‌کرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی می‌نوشت. بسیاری از کتاب‌های او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسش‌های ایشان نوشته شده است. او در پی‌ریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همة آن‌ها مهم‌تر کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ است؛ به همین علت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزه‌ای بی‌امان با عقاید انحرافی و غلوآمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی می‌کردند، در آن دوران انجامید. ابن‌بابویه تلاش کرد میانه‌روی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیاده‌روی در حق ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاش‌های شیخ مفید، در بغداد، مؤلفه‌های عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایت‌محور ابن‌بابویه از رونق افتاد (پاكتچي، همان، ص 64-65؛ ابن‌ بابويه، من‌لايحضره‌الفقيه، ج 1، ص 234-235).

آثار

آثار ابن ‌بابويه را مي‌توان به دو دستة آثار چاپي و خطي تقسيم كرد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان بدین موارد اشاره کرد:

1. مدینۀ‌العلم، یکی از منابع پنج‌گانۀ حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضره‌الفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علامۀ مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروف‌اند (شيخ طوسي، ص 157).

2. من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگ‌ترین کتاب ابن‌بابویه، پس از مدینة‌العلم، که از کتب اربعة حدیث شیعه است. در این کتاب حدود 6 هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابن‌بابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسلة سند خود به هر یک از آن راویان را بیان می‌کند. این مشیخه از مهم‌ترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابن‌بابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولايتي، نقش شيعه، ص 343؛ دانشنامة ايران و اسلام، همان، ص 432).

3. عیون اخبار الرضا، دربارة زندگی و احادیث روایت‌شده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.

4. معانی الاخبار، در این کتاب، حدیث‌هایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح داده‌اند جمع‌آوری شده است.

5. امالی، مجموعة درس‌ها و سخنرانی‌های ابن‌بابویه است که شاگردانش آن را تحریر کرده‌اند.

6. علل الشرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح می‌دهند جمع‌آوری شده است.

7. کمال‌الدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. ابن‌بابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است (آقابزرگ طهراني، ج 21، ص 97).

8. الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیه‌ای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب به‌خوبی شیوه‌های متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتب بر این شیوه‌های متفاوت را نشان می‌دهد (دانشنامة ايران و اسلام، همان‌جا).

برای خواندن متن کامل این مطلب، می توانید به کتاب «منتخب زندگینامه یکصد و ده چهره از آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران «بارقه های آفتاب»، جلد اول، چاپ سوم، 1390، انتشارات امیرکبیر» مراجعه نمایید.

منابع:

آقابزرگ طهراني، الذريعةالي‌التصانيف‌الشيعة، قم، مؤسسة اسماعيليان، 1408 ق.

ابن‌بابویه، محمدبن علي، الخصال، به‌كوشش علي‌اكبر غفاري، قم، 1362 ش.

همو، الاعتقادات، چاپ سنگي، تهران، 1300 ق.

همو، ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال، به‌كوشش محمدمهدي حسن خرسان، نجف، 1392 ق/1972.

همو، من لایحضره الفقیه، به تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.

پاکتچی، احمد، «ابن بابویه»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3 ، 1369 ش.

دانشنامة ایران و اسلام، «ابن‌بابویه»، زیر نظر احسان یارشاطر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج3، 1355 ش.

شیخ طوسی، الفهرست، صححه و علق علیه سید محمدصادق آل‌بحرالعلوم، نجف، المکتبة المرتضویة، بی‌تا.

ولايتي و ديگران، تقويم تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، چوگان، ج 1، 1388 ش.

همو، نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، اميركبير، 1389 ش.

موضوعات: درباره شیخ صدوق  لینک ثابت



 [ 01:42:00 ب.ظ ]





  شعرزیبای حجاب   ...

حجاب یعنی اطاعت از فرمان پروردگار..✔️

بدحجابی یعنی…..⁉️❌

حجاب یعنی لبیک یازهرا(س)..✔️

بدحجابی یعنی….⁉️❌

حجاب یعنی انتظار فرج..✔️

بدحجابی یعنی…⁉️❌

حجاب یعنی ادامه راه شهدای کربلا..✔️

بدحجابی یعنی…⁉️❌

حجاب یعنی استشمام عطر بهشت…. خواهر شیعه ام ٬ شیعیان٬ مطیع قرآن و کلام اهل بیت هستند… مبادا باعمل ما دشمنان شیعیان٬ شاد شوند.. مبادا به شیاطین٬٬ لبیک گوییم..

حجابت را محکمتر کن و رو به قبله بایست و اقتدا کن به مادرت زهرا(سلام الله علیها)..

═══ ೋღ❤ღೋ═══

موضوعات: شعرزیبای حجاب  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-02-08] [ 04:47:00 ب.ظ ]





  حد پوشش نزد شیعیان   ...

حد پوشش نزد شیعیان:
[ویرایش]براساس قرآن و فتواهای مراجع تقلید شیعه، زنان و مردان هرکدام وظیفه‌هایی دارند که در برخی موارد میان فقها اختلاف هست. این حد در میان فتاوی مشترک است که مرد و زن باید عورت‌هایشان را در هر شرایط از هرکس به جز همسرشان بپوشانند، مگر در شرایط اجباری مانند هنگامی که برای دستشویی نیاز به کمک داشته‌باشند که احکام خاص خود را دارد.

طبق نظر مراجع تقلید معاصر شیعه، زنان باید همهٔ بدنشان از جمله همهٔ موی سر، تن و پایشان را از مردان نامحرم بپوشانند، ولی می‌توانند گردی صورت و دست‌ها را از مچ به پایین باز بگذارند. در مورد لزوم پوشش پاها از مچ به پایین، هنگام نماز واجب نیست، اما از دید نامحرم باید پوشیده باشد. احکام درباره مردان نیز اختلافی است. برخی مراجع تقلید معاصر افزون بر حد مشترک می‌گویند مردان باید تن و جاهای نامتعارف بدنشان را از زن نامحرم بپوشند. مثلاً به فتوای آنها مردان نمی‌توانند پیش زن نامحرم پیراهن آستین‌کوتاه بپوشند یا با شلوارک‌های ورزشی ظاهر شوند. احکام نگاه کردن نیز بسیار اختلافی است ولی طبق فتوای مراجع تفلید معاصر، به جز زن و شوهر به طور کلی هیچ‌کس نباید به قصد لذت به دیگری -محرم یا نامحرم و زن یا مرد- نگاه کند.

حجاب از نظر فقهای پیشین شیعه[ویرایش]در اکثر منابع فقهی گذشته، از اعضایی از بدن که لازم بود «در نماز» (ستر صلاتی) و «در برابر نامحرم» پوشانده شوند با نام «عورت» یاد می‌شده و معمولاً احکام یکسانی برای پوشش در این دو وضعیت مطرح می‌شده.[۸۴] مرتضی مطهری می‌گوید:

ظاهراً اختلافی نیست در این که ستر صلاتی و غیر صلاتی از نظر مقدار و حدود پوشش با هم تفاوت ندارند… آنچه در نماز باید پوشیده شود همان است که در مقابل نامحرم باید پوشیده شود؛ و شاید اگر بحثی باشد در این است که آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابل نامحرم باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه. اما در این که آنچه درنماز لازم نیست پوشیده شود، در مقابل نامحرم نیز لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست.

[۸۵]

شیخ جواد مغنیه، همین توافق بر سر یکسان بودن ستر صلاتی و غیر صلاتی را به کل علمای اسلام نسبت می‌دهد.[۸۶] البته گاه فقیهانی نیز بوده‌اند که احتمال به وجود تفاوت میان این دو سطح از پوشش داده‌اند. به هر روی، اکثر فقها در ذیل موضوع پوشش در هنگام نماز به حدود پوشش زنان پرداخته‌اند. گفتنی‌ست که در آرای به جا مانده فقیهان گذشته در این باره بعضاً تفاوت‌های فاحشی با آرای فقهای امروز دارد.

مخالفان وجوب حجاب معتقدند ابن جنید اسکافی، فقیه شیعهٔ بزرگ قرن چهارم، تنها پوشاندن عورتین (پشت و جلو) را برای زن مسلمان آزاد واجب می‌دانسته.[۸۷][۸۸][۸۹][۹۰] اما برخی از موافقان حجاب این ادعا را رد می‌کنند.[۹۱] ترکاشوند مدعی است تا پیش از قرن هشتم، به طور کلی فقهای شیعه معمولاً جز در موارد خاص سخنی دربارهٔ وجوب یا عدم وجوب پوشاندن مو به طور خاص (چه در نماز و چه خارج از آن) نمی‌گفتند.[۹۲] به گفتهٔ وی حتی صاحب جواهر، هنگام برشمردن موافقان پوشش مو، از هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و قرن هشتم باشد نام نمی‌برد.[۹۳] عاملی، صاحب مدارک، (اوایل قرن ۱۱ ه. ق) درباره ستر صلاتی می‌گوید:

آگاه باش که در عبارت محقق حلی و نیز در کلام اکثر فقهای شیعه، نه تنها به وجوب پوشش موی سر پرداخته نشده، بلکه از ظاهر عبارت چنین بر می‌آید که پوشاندنش لازم و واجب نیست زیرا مو جزو جسد و بدن به حساب نمی‌آید.

[۹۴]

پس از مطرح شدن مسئلهٔ پوشش مو در میان فقهای شیعه، بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، از جمله محقق سبزواری،[۹۵] ملا محسن فیض کاشانی،[۹۶] عاملی صاحب مدارک[۹۷] و مقدس اردبیلی[۹۸] در نوشته‌های فقهی خود دلایل موجود در حدیث و آیات را برای وجوب پوشش موی سر (بعضی در هنگام نماز و بعضی بدون قائل شدن به تفکیک) کافی ندانسته‌اند. با گذر زمان از اواخر دورهٔ صفوی به بعد تصریح علمای شیعه به واجب بودن پوشش مو (و گردن و برخی اعضای دیگر بدن) بیشتر شد. ترکاشوند می‌گوید ملا احمد نراقی، فقیه بزرگ دورهٔ قاجار، پوشاندن موی بیرون مانده از روسری را در هنگام نماز (بدون ذکر فتوای جداگانه برای حالت خارج از نماز) برای زنان واجب نمی‌دانست.[۹۹] سوزنچی انتساب این موضع به شخص نراقی را رد می‌کند و معتقد است که نراقی تنها توضیح داده که بدون اتکا به اجماع وجوب پوشش بیش از این حد قابل اثبات نیست.[۱۰۰]

از میان محققان شیعه، تنها احمد قابل[۱۰۱] صراحتاً وجوب حجاب را رد کرده است و محسن کدیور نیز آن را به شدت زیر سؤال برده است.[۱۰۲] سایر فقهای معاصر شیعه و تمامی مراجع تقلید شناخته شده، حجاب تمام بدن و موها به جز صورت و دو دست را برای زن مسلمان غیرکنیز واجب می‌دانند.

موضوعات: حد پوشش نزد شیعیان  لینک ثابت



 [ 04:40:00 ب.ظ ]





  احادیث امام علی علیه السلام   ...

حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند:

1- هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیست.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ٨۶ (لا)٬حدیث٣٢۴ .

2- بنده ی شهوت اسیری است که از اسارت رهایی نخواهد یافت.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۵۵ ٬ حدیث١۵.

3- خوشا به حال آن که همیشه خدا را در نظر داشته و از گناه خویش بیمناک باشد.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۴۶ (طوبی)٬ حدیث٣.

4- هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل٧٧ ٬(مَن)٬حدیث۹-١۴۴٨.

5- نفوس خویش را به ترک عادت ها رام کنید.

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل٣٢ ٬ حدیث٣٨.

6- خشم و غضب صاحبش را هلاک می کند و زشتی های او را آشکار می سازد.

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل١ ٬حدیث ١٧٣٨.

7- کسی که نهان و آشکار٬ و کردار و گفتارش تفاوتی نکند٬ به راستی امانتش را ادا و عبادتش را خالص کرده است.

منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص٨٨۴ ٬نامه ٢۶.

8- زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد و قلب احمق پشت زبان اوست.

منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص١١٠۶ ٬کلمات قصار٬ شماره٣۹.

9- هیچ بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد٬ تا دروغ را، شوخی باشد یا جدّی، مطلقاً ترک کند.

منبع : اصول کافی٬ج٢/ص٣۴٠ ٬ حدیث ١١.

10- بد ترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدائی می افکنند و برای افراد پاکدامن عیب جویی می کنند.

منبع : اصول کافی٬ج٢/ص ٣۶۹ ٬ حدیث٣.

11- از مجادله و ستیزه جویی بپرهیزید ٬زیرا این دو، دل ها را نسبت به برادران دینی بیمار [و مکدّر] می کند و بذر نفاق را بر این دو پرورش می دهد.

منبع : اصول کافی٬ج٢/ص ٣٠٠ ٬حدیث١.

12- بدترین مردم کسی است که عیوب مردم را دنبال کند٬ در حالی که نابینای عیوب خود است.

منبع : غررالحکم ج١ /فصل۴١ (شرّ)٬ حدیث۶٧.

13- از گمان بد دوری کن٬ زیرا بد گمانی عبادت را از بین می برد و گناه [انسان ]را بزرگ می سازد.

منبع : غررالحکم ج١ /فصل ۵(ایاک)٬حدیث

14- ای مردم از دو چیز بیشتر از هر چیز بر شما بیمناکم: متابعت از هوای نفس و آرزو های دور و دراز . پیروی از هوای نفس٬ انسان را از مسیر حق باز می دارد و آرزوی دور و دراز آخرت را از یاد می برد.

منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص ١٢٧ ٬ خطبه۴٢.

15- آن کسی که نهی ازمنکر را با دل و زبان و دست ترک کند٬ پس او مرده ای است در میان زندگان.

منبع : وسائل الشیعه٬ جلد١١.

16- شجاع ترین مردم کسی است که بر تمایلات نفسانی خویش پیروز شود.

منبع : سفینه البحر٬جلد٢.

17- ریاکار ظاهرش زیبا و باطنش بیمار است.

منبع : غررالحکم

18- بزرگترین مبارزه این است که آدمی با نفس سرکش خود پیکار نماید.

منبع : غررالحکم(ص٢٢٠)

19- قسم به کسی که جان فرزند ابی طالب در دست اوست هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است.

منبع : بحارالانوار(ج٩٧حدیث۴۴)

20- بالاترین عبادت تفکر و تعقل است.

منبع : فهرست غررالحکم(ص٢١۴)

21- مؤذن ها در روز قیامت با سربلندی برانگیخته می شوند.

منبع : بحار الانوار (ج٨١ص١۴٩)

22- به وسیله ی علم است که خداوند اطاعت و عبادت می شود. با علم٬ معرفت خداوند و توحید او حاصل می شود٬ به وسیله ی علم صله ی رحم انجام٬ و حلال از حرام شناخته می شود و علم پیشوای عقل٬ تابع آن است و سعادتمندان بدان الهام می یابند و تیره بختان٬ محروم می شوند.

منبع : البحار ١/١۶۶

23- خدا محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را نشانه ای ساخت برای قیامت٬ و مژده دهنده به بهشت٬ و ترساننده از عقوبت. از دنیا برون رفت و از نعمت آن سیر نخورد؛ به آخرت در شد٬ و گناهی با خود نبرد؛ سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت٬ و دعوت پروردگارش را پذیرفت. پس چه بزرگ است منتی که خدا بر ما نهاده. و چنین نعمتی به ما داده٬ پیشوایی که باید او را پیروی کنیم و پیشروی که پا بر جای پای او نهیم.

منبع : نهج البلاغه الخطبه ١۶٠

24- زادگاه او [پیامبر] مکه است و هجرت او به مدینه ی طیبه. در مدینه نام او باند گردید و دعوتش به همه جا کشید. [خداوند] او را فرستاد با حجتی بسنده- که قرآن است- و موعظه ای که درمان است٬ و دعوتی که جبران کننده ی زیان. بدو حکم های نا دانسته را آشکار کرد و بدعتها را که در آن راه یافته بود کوفت و به کنار کرد و حکم های گونه گون را پدیدار. پس هرکه جز اسلام دینی را پیروی کند به یقین بدبخت است و پیوند او با خدا بریده٬ و به سر در افتادن او سخت. پایان کارش اندوهی است دراز و عذابی دشوار و جانگداز.

منبع : نهج البلاغه الخطبه ١۶١

25- دیگر اینکه این اسلام دین خداست که آن را برای خود گزید… پس اسلام نزد خدا استوار پایه است و افراشته بنیان٬ برهانش روشن است و روشنی اش تابان٬ قدرتش ارجمند است و نشانه هایش بلند٬ و در افتادن با آن ناممکن- و مایه ی ریشخند- پس آن را بزرگ بشمارید و پیروی اش کنید و حق را آن را بگزارید و در جایی که شایسته آن است فرودش آورید.

منبع : نهج البلاغه الخطبه ١٩٨

26- کسی که به رعیت خود ستم ورزد٬ خداوند حکومتش را زایل سازد و در هلاکت و نابودی وی تعجیل کند.

منبع : شرح غررالحکم ۵/٣۵٨

27- بپرهیز از خونها٬ و ریختن آن بناروا٬ که چیزی چون ریختن خون بناحق٬ آدمی را به کیفر نرساند٬ و گناه را بزرگ نگرداند٬ و نعمت را نبرد٬ و رشته ی عمر را نبرد.

منبع : نهج البلاغه الکتاب ۵٣

28- به خدا قسم٬ طلیعه ی مرگ برای من نامطلوب٬ ناگهانی و ناشناس نبود٬ من همچون تشنه ای بودم که به آب رسیده و جوینده ای که به مقصود نایل شده.((و آنچه نزد خداست نیکوکاران را بهتر است.))

منبع : نهج البلاغه الکتاب ٢٣

29- به خدا سوگند پدرم (ابوطالب) و جدّم عبدالمطّلب و هاشم و عبد مناف هرگز بتی را نپرستیدند. آنها بر آیین ابراهیم و با تمسک بدان به جانب کعبه نماز می گزاردند.

منبع : البحار ١۵/١۴۴

30- نفس خود را از هر پستی گرامی دار٬ هر چند تو را بدانچه خواهانی رساند٬ چه آنچه را از خود بر سر اینکار می نهی٬ هرگز به تو برنگرداند. بنده ی دیگری مباش حال که خدایت آزاد آفریده. و در آن نیکی که جز با بدی به دست نیاید و آن توانگری که جز با سختی و خواری بدان نرسد کسی چه خوبی دیده؟

منبع : نهج البلاغه الکتاب ٣١

31- پس سپاهیان- به خواست خدا- مردم را دژهای استواراند٬ و والیان را زیور. دین به آنان ارجمند است و راهها بی گزند٬ و کار مردم جز به سپاهیان بر پا نگردد.

منبع : نهج البلاغه الکتاب ۵٣

32-بردباری پرده ای است پوشاننده و عقل شمشیری برنده، پس کمبود های اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و هوای نفس خود را با شمشیر عقل بکش.

منبع : نهجالبلاغه الحکمه ۴٢۴

33- از سعید بن سکینه روایت شده است که گفت : شنیدم علیّ بن ابی طالب مردی را دید که ((بسم الله الرحمن الرحیم)) می نویسد٬ فرمود : آن را زیبا بنویس٬ چرا که مردی به خاطر زیبا نوشتن آن٬ آمرزیده شده است.

منبع : کنزالعمال ١٠/٣١١

34- هرکس بتواند نفس خویش را از چهار صفت باز دارد او سزاوار آن است که هیچ گاه حادثه ی نا خوشایندی بر او وارد نشود. گفته شد : ای امیر مومنان! آنها کدامند؟ فرمود : شتاب زدگی٬ لجاجت [و پافشاری بناحق]٬ عجب و غرور٬ سستی و تنبلی.

منبع : تحفالعقول ٢٢٢

35- خداوند سبحان حقوق مردم را بر حقوق خود مقدم داشته است٬ پس هر کس حقوق مردم را ادا نماید٬ به ادای حقوق الهی می انجامد.

منبع : شرح غرر الحکم ٣/٣٧٠

36- ظلم قدم را می لغزاند و نعمتها را سلب می کند و امتها را به هلاکت می کشاند.

منبع : شرح غرر الحکم ٢/٣۶

37- هرگاه در کاری که برایت پیش آمده است احتیاج به مشورت پیدا کردی ابتدا آن را با جوانان در میان بگذار؛ زیرا جوانان تیز هوش تر و از سرعت حدس بیشتری بر خوردارند٬ سپس درباره ی آن با میان سالان و پیران رایزنی کن تا عیبش را بیابند و نیکش را برگزینند؛ چرا که آنان از تجربه بیشتری برخوردارند.

منبع : شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ٢٠/٣٣٧

38- خدا هزینه ٴدنیای شما را عهده دار گردیده٬ و شما را به سپاس گفتن خود وادار فرموده؛ و ذکر خود را بر زبانهایتان واجب داشته٬ و به پرهیزگاری سفارشتان کرده٬ وآن را نهایت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده ٬ پس بترسید از خدایی که بر کارهای شما بیناست٬ و بر شما چیره و تواناست، ودر آنچه کنید قدرت او پیداست. اگر چیزی را پوشاندید ٬آن را می داند و اگر آشکار کردید ثبت می گرداند٬ و بدین کار فرشتگانی گمارده است٬ نگاهبان و ارجمند که حقی را نانوشته نگذارند و چیزی را بیجا ثبت نکنند.

منبع: نهج البلاغه٬ الخطبه ١٨٣

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-02-07] [ 04:33:00 ب.ظ ]





  حدیث کسا   ...

اصحاب کسا عبارت اند از محمد پیامبر مسلمانان، علی، فاطمه، حسن و حسین که آیهٔ “انما یرید اﷲ لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرأ “:[۱]"همانا خداوند می‌خواهد تا ناپاکی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک و طاهر گرداند.” دربارهٔ آنان است.[۲] ابوسعید خدری از پیامبر مسلمانان روایت کرد که این آیه دربارهٔ پنج تن است: خودم، علی، فاطمه، حسن و حسین است.[۳]

محتویات
۱ ریشه اصطلاح از دیدگاه تاریخی۲ مقصود از اصحاب کسا در دیدگاه اسلامی
۲.۱ دیدگاه شیعه۳ حدیث کساء۴ منابع۵ پانویس
ریشه اصطلاح از دیدگاه تاریخی[ویرایش]به بگفته فرانسیس ادواردز پیترز، استاد بازنشسته دانشگاه نیویورک در رشته اسلام و خاور میانه شناسی، در پیش از اسلام و در اوایل اسلام، اهل بیت لقب قریش بود و منظور بیت همان خانه کعبه در مکه بود. این کاربرد بعدها تحت شعاع تعبیری قرار گرفت که باری سیاسی داشت و در مورد آیه ۳۳ سی و سومین سوره قران (احزاب) نقل می‌شد. سرچشمه این تعبیر بعد از کشته شدن عثمان و اوایل دوران اموی، همزمان با شروع علی با۲۵ سال تأخیر است. در تعبیر فوق منظور از اهل بیت خانواده پیامبر و بطور خاص علی، فاطمه، حسن و حسین است. بگفته پیتر، بدنبال این تعبیر احادیثی به نقل از محمد در مورد این آیه رواج یافت از جمله حدیث پنج تن آل عبا.[۴]

به نوشته لئورا وچا ولیری در دانشنامه اسلام، آیات پیش از این در مورد دستور العمل‌هایی برای زنان پیامبر است و افعال و ضمایر به صورت جمع مؤنث هستند؛ ولی در این آیه که خطاب به اهل خانه است، ضمایر به صورت جمع مذکر هستند؛ بنابراین گفته شده که دیگر بحث زنان پیامبر مطرح نیست، یا حداقل صرفاً آنها نیستند. پس این آیه به چه کسی بر می‌گردد؟ عبارت اهل بیت فقط می‌تواند معنی “خانواده پیامبر” را بدهد. این امتیاز به طور طبیعی به همه خویشاوندان محمد منتهی می‌شود، چه آنهایی که در قبیله او بودند، چه انصار و در واقع همه جامعه؛ ولی داستانی وجود دارد که در بسیاری از احادیث آمده است. بنا بر این روایت، محمد عبای خود را در موقعیت‌های گوناگون (از جمله رویداد مباهله) بر روی نوه‌هایش حسن و حسین، دخترش فاطمه و دامادش علی افکند؛ و بدین ترتیب، این پنج تن هستند که عنوان اصحاب کسا به آنها داده می‌شود. تلاش‌هایی صورت گرفته تا زنان پیامبر را هم به این گروه اضافه کنند؛ ولی عموماً شمار افرادی که واجد این امتیاز هستند محدود به پنج است.[۵]

مقصود از اصحاب کسا در دیدگاه اسلامی[ویرایش]دربارهٔ مصادیق اهل بیت اشاره شده در آیه تطهیر میان راویان اختلاف نظر هست. برخی از آنان همسران محمد[۶]و برخی دیگر همه نزدیکان وی، از آل عباس و آل عقیل و آل جعفر و آل علی را مشمول این عنوان شمرده‌اند،[۷] اما بیشتر ایشان اصطلاح اهل بیت را در این آیه منحصر به اصحاب کسا دانسته‌اند.

تعداد احادیث وارد شده توسط گروه اخیر از ۷۰ متجاوز است که از آن شمار نزدیک به ۴۰ حدیث به روایت اهل سنت و از طریق ام سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، ابن‌عباس، عبدالله بن جعفر، علی بن ابی‌طالب، حسن بن علی و دیگران و بیش از ۳۰ حدیث از راویان امامی و از طریق علی بن ابی‌طالب، سجاد، باقر، صادق، رضا (امامان شیعه) ام سلمه، ابوذر غفاری و چند تن دیگر نقل شده است.[۸] از دیدگاه طباطبایی و طبرسی منظور از اراده در آیه مورد بحث، اراده تکوینی است، از آنرو که ارادهٔ تشریعی خداوند در این باب همه افراد بشر را شامل می‌شود و جای اختصاص در آن نیست.[۹]

آنچه بیش از همه موجب شده است که برخی از مفسرین، اهل بیت را به همسران محمد تفسیر کنند،[۱۰] خطاب صدر آیه به همسران محمد، و نیز وقوع آن در میان آیاتی است که طی آنها همسران محمد مخاطب واقع شده‌اند. اما بگفته طباطبایی روایات وارده در این باب حاکی از آنست که این آیه جداگانه نازل گشته، و به فرمان محمد، یا بعد از درگذشت او و در هنگام جمع قرآن، در میان آن آیات قرار داده شده است.[۱۱] تغییر صیغه خطاب از مؤنث به مذکر نیز مؤید همین معناست.

فخر رازی از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در تفسیر کبیر خود می‌نویسد: «بدون شک، تعلق و نزدیکی فاطمه و علی و حسن و حسین به رسول الله محکم ترینِ تعلقات بوده است. پس مطمئناً ایشان آل محمد هستند… و روایت کرده صاحب کشاف که هنگامی این آیه نازل شد، سؤال شد یا رسول الله، نزدیکان تو که مودتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ پس فرمود «علی و فاطمه و دو پسرش». پس ثابت شد که این چهار، اقارب و نزدیکان نبی هستند و هنگامی که این ثابت شد، پس واجب است که ایشان (علی و فاطمه و حسن و حسین) مخصوص به بیشترین تعظیم و بزرگداشت باشند… … و لذا دعای «اللهم صل علی محمد و آله و ارحم محمد و آل محمد» به عنوان خاتمه تشهد در نماز جعل شده و در حق کسی غیر ایشان، آل یافت نمی‌شود. پس همه اینها دلالت می‌کند که حب آل محمد واجب است.»[۱۲]

دیدگاه شیعه[ویرایش]اصحاب کسا یاآل کسا، عنوانی است که شیعیان برای محمد، علی، فاطمه و دو فرزند آنان حسن و حسین به کار می‌رود و از آنان به آل عبا و پنج تن نیز تعبیر می‌شود. مأخذ این عنوان روایتی است که به حدیث کسا معروف است و در منابع حدیث فریقین از طرق بسیار نقل شده است.

حدیث کساء[ویرایش]اصل حدیث کساء از متواترات شیعه و سنی است، اما این‌که کدام نقل معتبر است، مورد اختلاف است.

اکنون حدیث کساء مشهور در بین شیعه همان حدیثی است که در پایان کتاب مفاتیح الجنان از جابر بن عبدالله انصاری از فاطمه زهرا آمده و به یقین جزء این کتاب نبوده و توسط ناشرین به آن اضافه شده است.

اعتبار این نقل در بین بزرگان شیعه مورد اختلاف بوده و جمعی از آن‌ها اعتبار آن را نپذیرفته‌اند. علامه سید مرتضی عسکری، آیت‌الله محمد ری‌شهری، علامه شیخ علی ریاحی نبی و بسیاری دیگر ضمن تأکید بر صحت اصل حدیث کسا، از جمله مخالفین اعتبار حدیث کساء مذکور در پایان مفاتیح الجنان هستند.[۱۳]

منابع[ویرایش]ابن حنبل، احمد، مسند، مصر، ۱۳۱۳ق؛ حاکم، محمد، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ۱۳۹۸ق.
طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ۱۹۷۳م.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مکتبه الحیاه؛ طبری، محمدبن جریر، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۰ق.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، به کوشش حمدباقر بهبودی و علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۳ق، ۲/۷۲.
مسلم، ابوالحسین، صحیح، بیروت، ۱۳۹۲ق.

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 04:31:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما